آیه نفی سبیل

آیه نفی سبیل
مشخصات آیه
نام آیه آیه نفی سبیل
واقع در سوره نساء
شماره آیه ۱۴۱
جزء ۵
اطلاعات محتوایی
شأن نزول کناره‌گیری عبدالله بن ابی و یارانش از سپاه اسلام
مکان نزول مدینه
موضوع نفی سبیل
درباره نفی سلطه کافران بر مؤمنان
آیات مرتبط آیه حذر

آیه نفی سَبیل (نساء: ۱۴۱) هرگونه سلطه و برتری کافران بر مؤمنان را نفی کرده و مؤمنان را نیز از پذیرفتن سلطه کافران بازداشته است. از این آیه برای اثبات قاعده نفی سبیل که در فروعات فقهی کاربرد دارد، استفاده شده است.

منظور از مؤمنان کسانی است که ملتزم به لوازم ایمان بوده و با وحدت و تمسک به خداوند از تفرقه خودداری کنند. برخی این حکم را در دنیا و عده‌ای در آخرت دانسته‌اند؛ چنان‌که برخی با تمسک به عموم آیه، نفی تسلط کافران را به صورت مطلق و در دو جهان نافذ می‌دانند؛ همان‌طور که با استناد به عموم آیه، نفی تسلط را در تمامی زمینه‌های نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دانسته‌اند.

میرزای شیرازی در نهضت تنباکو و علمای زمان فتحعلی شاه در جهاد علیه روسیه با استناد به این آیه و برداشت قاعده نفی سبیل، حکم تحریم و جهاد صادر کردند. برای این آیه، تأییداتی از آیات دیگر قرآن و روایات و حتی حکم عقلی ذکر شده است.

متن و ترجمه آیه

الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ۚ فَاللهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ وَلَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا ﴿۱۴۱﴾
همان منافقان که در انتظار فرصتند تا اگر فتحی از ناحیه خدا نصیب شما شود خود را از شما دانسته، می‌گویند: مگر ما با شما نبودیم و اگر نصیب کافران شود به آنان می‌گویند: مگر نبود که ما رهنمودهای خود را به شما قبولاندیم و نمی‌گذاشتیم به دین مؤمنین بگروید، ولی خدا در قیامت بین شما حکم خواهد کرد و خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مؤمنان داشته باشند. (نساء، ۱۴۱)

نامگذاری و شأن نزول

در پایان آیه ۱۴۱ سوره نساء سلطه و برتری کافران بر مسلمانان نفی شده است از این رو این بخش از آیه «وَ لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» آیه نفی سبیل گفته می‌شود. سبیل در لغت به معنای «راه» است در این آیه به معانی نصر، حجت در دنیا، حجت در آخرت، سلطه اعتباری و سلطه خارجی به کار رفته است.

بر پایه روایتی که در تفسیر قمی نقل شده شأن نزول این آیه درباره کناره‌گیری عبدالله بن اُبی و یاران او از لشکر اسلام در جنگ اُحد است. هدف وی از انجام این کار این بود که در صورت پیروزی کفار بر مسلمانان بگویند ما با آن‌ها نبودیم و در صورت غلبه مسلمانان بگویند ما با شما بودیم و خداوند با نزول این آیه آنها را توبیخ نمود.

محتوای آیه

این آیه هرگونه تسلط و برتری و قدرت و غلبه و استیلای کافران بر مسلمانان را نفی کرده و برتری مؤمنان بر کافران را اعلام می‌کند. به گفته علامه طباطبایی و دیگر مفسران، هرگز حکم برتری مؤمنان بر کافران به عکس نخواهد شد و با استناد به این حکم، در نهایت فتح در همه دوره‌ها برای مؤمنان خواهد بود.

طبق برداشت از آیه، مؤمنان نیز حق پذیرفتن سلطه کافران را ندارند و هرگونه عهدنامه یا تفاهم که راه نفوذ کفار بر مسلمانان را باز کند، حرام شمرده شده است و مؤمنان وظیفه دارند تا با آن مقابله نمایند؛ البته برخی با توجه به روایات، کسب آموزش و تبادلات فرهنگی و اقتصادی با کافران غیر سلطه‌جو که سبب سلطه کفار و ذلت مؤمنان نباشد، را جایز دانسته‌اند.

برخی طبق آیه، نفی سبیل را بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی دانسته‌اند: جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه جامعه اسلامی و حاکمان آن در حفظ استقلال و از میان برداشتن زمینه‌های وابستگی است و جنبه سلبی آن ناظر به نفی سلطه بیگانگان بر سرنوشت سیاسی اجتماعی مسلمانان است.

حکم تکوینی یا تشریعی

حکم در آیه به صورت جعل تکوینی نیست؛ یعنی این که خداوند اراده کرده باشد که هیچ کافری بر هیچ مؤمنی هیچ گونه سلطه‌ای نداشته باشد، زیرا واقعیت در جهان هستی غیر از این است، بلکه مراد از آیه جعل تشریعی است که هیچ‌گونه حقی در دنیا و آخرت برای کفار در برابر مؤمنان قائل نیست.

مشاهده تسلط ظاهری کفار در طول تاریخ، ضرری به این حکم نمی‌زند؛ زیرا تسلط آنها موقتی و به علت کوتاهی است که ریشه در بعضی اعمال مؤمنان دارد و یا به دلیل سنت ابتلا و آزمایش الهی و تأدیب مسلمانان، برای بازگشت کامل به دین است و برتری مؤمنان زمانی به وجود می‌آید که ملتزم به لوازم ایمان و عاملین به حق بوده و از وحدت، علم و جهاد واقعی برخوردار و از هم‌نشینی و معاشرت با بیگانگان خیانت پیشه پرهیز کنند و با تمسک به دین و چنگ زدن به ریسمان الهی از تفرقه و تنازع خودداری نمایند.

مقصود از کافران و گستره نفی تسلط

برخی معتقدند که این حکم شامل تمام کافران می‌شود و عده‌ای علاوه بر کفار، منافقان را نیز مشمول این حکم قرار داده‌اند؛ هرچند برخی دایره کفار در این آیه را محدود به قوم یهود دانسته‌اند.

برخی این حکم را شامل دنیا و عده‌ای متعلق به روز قیامت دانسته‌اند؛ چنان‌که برخی نفی تسلط کافران را مطلق و در دو جهان می‌دانند. یعقوب جعفری در تفسیر کوثر، اختصاص دادن به یک مورد را خلاف ظاهر آیه و کاری بی‌دلیل شمرده‌ است. بنابراین عمومیت آیه شامل هر نوع برتری مؤمنان بر کافران چه از نظر حجت و دلیل و چه از نظر فقهی و حقوقی و چه در دنیا و آخرت می‌شود.

با توجه به برداشت عموم از آیه، نفی تسلط از تمامی جهات، از جمله نظامی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است؛ چه بسا هیچ راهی برای از بین بردن عقیده مؤمنان توسط کافران وجود ندارد؛ هرچند عده‌ای معتقدند که سبیل به معنای حجت است یعنی کفار حجتی بر مؤمنان ندارند و دلائل مؤمنان، در زمینه عقاید خود، محکم‌تر از کافران است.

قاعده نفی سبیل

نوشتار اصلی: قاعده نفی سبیل

یکی از مبانی و قواعد مشهور فقهی اسلام که بر آن ادعای اجماع نیز شده است و کاربرد زیادی در فروعات احکام، عبادات و معاملات دارد، قاعده نفی سبیل است و بر هر حکمی که باعث برتری کافر بر مسلمان شود، مقدم است. فقیهان در مسائل مختلف فقهی، برای استفاده از این قاعده، به این آیه استناد کرده‌اند.

بر اساس این قاعده در فقه، احکامی چون عدم ارث بردن کافر از مؤمن، عدم فروش برده مسلمان به کافر، و عدم ولایت جد کافر بر کودکان صغیر مسلمان، بطلان ازدواج زن مسلمان با کافر، وکیل شدن مسلمان برای کافر ذمی بر ضرر مسلمان و دیگر موضوعات فقهی صادر شده است.

آیات و روایات تأیید کننده

از موارد دیگری که در آیات قرآن به صورت ضمنی، آیه نفی سبیل کافران و استقلال مسلمانان را تأیید می‌کند، می‌توان به عزت مسلمانان، نپذیرفتن سلطه و سرپرستی کافران، عدم میل و اعتماد به کافران، پیروی نکردن از اهل کتاب و مشرکان، روی پای خود ایستادن، نداشتن دوستی صمیمانه با مشرکان و آیاتی که دشمنی کافران و مشرکان با مسلمانان را گوشزد می‌کند و خواستار هوشیاری مسلمانان در برابر نقشه‌ها و توطئه‌های آنان است، اشاره کرد.

روایات فراوانی در تأیید آیه، نقل شده است که می‌توان به حدیث پیامبر(ص) مبنی بر برتری اسلام و نفی برتری دیگران اشاره کرد. برخی با سوءاستفاده از این آیه سعی در تحریف برخی از واقعیات داشته‌اند که در این زمینه می‌توان به کسانی اشاره کرد که شهادت امام حسین(ع) را انکار کرده و قائل به عروج امام همانند حضرت عیسی(ع) شدند. امام رضا(ع) ضمن رد شدید این موضوع، صاحبان این سخن را لعنت کرده و با استدلال‌هایی به پاسخ این شبهه پرداختند.

برخی دیگر، از برهان عقلی نیز در تأیید آیه نفی سبیل، استفاده کرده‌اند؛ بدین‌گونه که غلبه کافران بر مسلمانان کار قبیحی است و خداوند کار قبیح انجام نمی‌دهد؛ لذا خداوند کفار را بر مسلمانان چیره نخواهد کرد.

بازتاب در فقه سیاسی و حکومتی

آیه نفی سبیل و قاعده نفی سبیل که از آن گرفته شده، در فقه سیاسی و حکومتی جهان اسلام بازتاب داشته است؛ از جمله می‌توان به حکم جهاد با روس، توسط علما در زمان مظفرالدین شاه، بعد از استیلا به برخی از مناطق اسلامی و مسلمانان و همچنین استدلال به این آیه در تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی اشاره نمود.

برخی با استفاده از این آیه به عدم تسلط حقوقی کافران بر مؤمنان نیز حکم کرده‌اند. برخی قوانینی مانند کاپیتولاسیون رااز مصادیق نقض قاعده نفی سبیل دانسته اند وآن را از نظر قرآن فاقد هرگونه مشروعیتی برشمرده اند.

پانویس

  1. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۴۰۷.
  2. راغب اصفهانی، مفردات، ۱۴۱۲ق، ص۳۹۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۱، ص۳۱۹.
  3. بجنوردی، القواعدالفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷-۱۹۰؛ ابن عربی، احکام القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۵۰۹-۵۱۰.
  4. قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۱۵۶-۱۵۷.
  5. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.
  6. ابومسلم اصفهانی، موسوعة تفاسیر المعتزلة، ۲۰۰۹م، ج۳، ص۱۷۶؛ سبزواری، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۶.
  7. جزایری، ایسر التفاسیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۵۵۹؛ شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۹۵۲.
  8. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.
  9. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲.
  10. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.
  11. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۹۱؛ رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۲.
  12. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۳.
  13. قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۹۰.
  14. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۵.
  15. جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.
  16. طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۲۴۶؛ بجنوردی، القواعدالفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۸۸.
  17. موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۱و۴۳.
  18. طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.
  19. طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.
  20. شحاته، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۹۵۳.
  21. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۳.
  22. حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۵۲.
  23. طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.
  24. طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۵، ص۱۱۶.
  25. دخیل، الوجیز، ۱۴۲۲ق، ص۱۳۲.
  26. قرشی، تفسیر احسن الحدیث، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۴۷۲.
  27. طنطاوی، التفسیر الوسیط، ۱۹۹۷م، ج۳، ص۳۵۵.
  28. جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.
  29. موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۲؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.
  30. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۷۵.
  31. سبزواری، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۷۸.
  32. صادقی تهرانی، البلاغ، ۱۴۱۹ق، ص۱۰۱.
  33. جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۷.
  34. جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۸
  35. بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۸۷.
  36. جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۵.
  37. موسوی سبزواری، مواهب الرحمن، ۱۴۰۹ق، ج۱۰، ص۴۳؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۹۰؛ جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۶.
  38. جعفری، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، ج۲، ص۵۹۸-۵۹۹.
  39. گیلانی، جامع الشتات، ۱۴۱۳ق، ج‌۳، ص۵۲۲.
  40. سوره نساء، آیه ۱۳۹؛ سوره فاطر، آیه ۱۰؛ سوره منافقون، آیه ۸.
  41. سوره مائده، آیه ۵۱-۵۲.
  42. سوره هود، آیه ۱۱۳.
  43. سوره آل‌عمران، آیه ۱۴۹-۱۵۰؛ سوره مائده، آیه ۴۹.
  44. سوره فتح، آیه ۲۹.
  45. سوره آل‌عمران، آیه ۱۱۸-۱۱۹؛ سوره مائده، آیه ۵۷.
  46. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۱۵۴.
  47. الاسلام یعلو و لا یعلی علیه، ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۳۴.
  48. قمی مشهدی، تفسیر کنز الدقائق، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۵۶۹؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۵۶۵؛ سبزواری، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۳۷۸.
  49. ابومسلم اصفهانی، موسوعة تفاسیر المعتزلة، ۲۰۰۹م، ج۳، ص۱۷۶.
  50. زنگنه شهرکی، قاعده نفی سبیل در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، ص۱۴۸-۱۹۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص
  51. کرمانی، تاریخ بیداری مسلمانان، ۱۳۷۱ش، ص۱۱-۱۴؛ جوادی آملی، ولایت فقیه، ۱۳۷۹ش، ص
  52. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، ۱۳۸۷ش، ج۴، ص۳۴۲.
  1. یعنی اینکه خداوند حکمی را که باعث تسلط کافر بر مؤمن باشد، تشریع نکرده است و بنابراین هر حکمی در عمومیت خود مستلزم تسلط کافر بر مؤمن باشد با این آیه تخصیص می‌خورد و یا مقید می‌شود.

منابع

  • شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۳ق.
  • ابن عربی، محمد بن عبدالله، احکام القرآن، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دارالجیل، ۱۴۰۸ق.
  • ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت،دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
  • ابومسلم اصفهانی، محمد بن بحر، موسوعة تفاسیر المعتزلة (تفسیر أبی بکر الأصم، تفسیر أبی علی الجبائی، تفسیر أبی القاسم الکعبی البلخی)، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۲۰۰۹م.
  • بجنوردی، سیدحسن بن آقابزرگ موسوی، القواعدالفقهیه، تحقیق مهدی مهریزی، قم، نشر الهادی، ۱۴۱۹ق.
  • جزایری، ابوبکر جابر، ایسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، مدینه، مکتبة العلوم و الحکم، ۱۴۱۶ق.
  • جعفری، یعقوب، تفسیر کوثر، ۱۳۷۶ش، قم، موسسه انتشارات هجرت، ۱۳۷۶ش.
  • جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۹ش.
  • حسینی همدانی، محمد، انوار درخشان در تفسیر قرآن، تهران، انتشارات لطفی، ۱۴۰۴ق.
  • حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
  • دخیل، علی محمد علی، الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
  • دیوبندی، محمود حسن، تفسیر کابلی، تهران، نشر احسان، چاپ یازدهم، ۱۳۸۵ش.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، ۱۴۱۲ق.
  • رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن، ۱۳۸۷ش.
  • زنگنه شهرکی، جعفر، قاعده نفی سبیل در آرای فقهی و مواضع سیاسی صاحب عروه، مجله کاوشی نو در فقه، دوره۱۹، شماره۷۳، ۱۳۹۱ش.
  • سبزواری، محمد، ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۱۹ق.
  • سبزواری، محمد، الجدید فی تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق.
  • شحاته، عبدالله محمود، تفسیر القرآن الکریم، قاهره، دار غریب، ۱۴۲۱ق.
  • صادقی تهرانی، محمد، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، مکتبة محمد الصادقی الطهرانی، ۱۴۱۹ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
  • طنطاوی، محمد سید، التفسیر الوسیط للقرآن الکریم، قاهره، نهضة مصر، ۱۹۹۷م.
  • طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، ۱۳۶۹ش.
  • قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن، ۱۳۸۸ش.
  • قرشی بنابی، علی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  • قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق طیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
  • قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
  • کرمانی، ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۱ش.
  • گیلانی، میرزای قمی، ابو القاسم بن محمد حسن، جامع الشتات فی أجوبة السؤالات، تهران، مؤسسه کیهان، ۱۴۱۳ق.
  • مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
  • موسوی سبزواری، عبدالاعلی، مواهب الرحمن فی تفسیر القرآن، ۱۴۰۹ق، بی‌جا، دفتر سماحه آیت الله العظمی السبزواری، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.